خوشحال ترینم.
صبح زود پاشدم که زنگ بزنم به استاد راهنمام،دو بار زنگ زدم طبق معمول جواب نداد.دیگه حوصله ی درس خوندنم نداشتم گرفتم خوابیدم.
ساعت دوازده بیدار شدم.برداشتم دوباره زنگ بزنم به استاد،داشت میگف« مشترک مورد نظر در حال مکالمه است»
اومدم قطعش کنم که صدای استاد پیچید: سلام خانوم دکتر
.
.
.
قرار شد خودش برا هفته بعد وقت دفاع بگیره برام.خودش میفهمی؟ خودش :))))
خوشحالترینم هرچند سابقه ای که ازش دارم میگه مثل دفعات قبل که خوشحالت میکنه و بعد یادش میره ،میشه.ولی مهم الانه که خوشحالم :)))
درباره این سایت